دانلود فیلم تپلی-تپلی (محمد همایون) جوانی است چاق و خل وضع که همراه دوستش اسی (مرتضی عقیلی) در خدمت خانه ای اربابی هستند. رفتار تپلی که به نوازش کردن اشیای نرم علاقه دارد موجب می شود که از خانه ی اربابی رانده شود. آن دو در کارگاه چوب بری در منطقه ی جنگلی شمال استخدام می شوند، و همراه پیرمردی (نعمت الله گرجی) برای آینده ی خود نقشه می کشند؛ اما همسر (زری خوشکام) صاحب کارگاه (بهرام وطن پرست) تپلی را اغوا می کند و تپلی ناخواسته، در حالی که از خود بیخود شده است، زن را خفه می کند. تپلی و اسی به جنگل پناه می برند، در حالی که بشیر، صاحب کارگاه، و گروهی از کارگران در پی آن دو هستند. سرکارگر کارگاه (ذکریا هاشمی)، که جانب تپلی و اسی را می گیرد، قبل از آن که بتواند جلو مهاجمان را بگیرد کشته می شود، و اسی که نمی خواهد تپلی به دست مهاجمان زجرکش شود او را با گلوله از پا درمی آورد. (بیشتر…)

دانلود فیلم شکست ناپذیر-اکبر (محمدعلی فردین) پدر بیمارش را به دلیل سهل انگاری یک پزشک از دست می دهد. او با زحمت شرایط تحصیل برادر کوچکش عباس (پرویز جعفری) را فراهم می کند تا پزشک شود. در دوره ای که عباس برای ادامه ی تحصیل به فرنگ رفته اکبر با دختر نابینایی به نام مریم (آیلین ویگن) و برادرش جیمی (جمشید مهرداد) آشنا می شود، و چون مریم صدای گرمی دارد او را در کاباره ی نصرت (حسین گیل) به کار خوانندگی می کشاند و مدیریت برنامه های او را در شهرهای مختلف به عهده می گیرد. او پول کافی برای معالجه ی مریم فراهم می کند؛ اما همدستان نصرت پول ها را به سرقت می برند و به دنبال حادثه ای اکبر را روانه ی زندان می کنند. عباس، که متخصص چشم شده، به ایران باز می گردد و پس از آشنایی با مریم چشمان او را معالجه می کند. عباس با اصرار زیاد به مریم می قبولاند که با او ازدواج کند. اکبر از زندان مرخص می شود و پس از اطلاع از قرار مریم و برادرش مقدمات ازدواج آن دو را فراهم می کند. او با نصرت و افرادش درگیر شده و وقتی مریم به دست افراد نصرت ربوده می شود او را نجات می دهد و به دست عباس می سپارد و خود آن دو را ترک می کند. (بیشتر…)

دانلود فیلم خاتون-ملک، که با همسرش زرین تاج و دختر معتادش فریبا زندگی می کند، در آستانه ی ورشکستگی است. او قرار گذشته تا دخترش را به عقد سهراب، فرزند کمال، در آورد؛ اما اعتیاد دختر مانع است. ملک به توصیه ی پزشک دخترش را در بیمارستان بستری می کند، و از خواننده ای به نام خاتون، که به دخترش شباهت دارد، درخواست می کند که نقش دخترش را بازی کند، به این شرط که پدر بیمار او را برای مداوا در بیمارستان بستری کند. خاتون به رغم نظر نامزدش اسدالله با پیشنهاد ملک موافقت می کند و در خانه ی ملک ساکن می شود و رفتار فریبا را تقلید می کند. وقتی خاتون با فریبا و سپس با دوستانش ملاقات می کند سهراب به هویت او پی می برد؛ اما بروز نمی دهد. او که به تدریج شیفته ی خاتون شده در ملاقات با اسدالله از او می خواهد که برای خوشبختی خاتون از علاقه ی خود نسبت به او درگذرد. در این اثنا فریبا، که حالش قدری بهبود یافته، مسببان سیه روزی خود را از پا در می آورد و به زندگی خود خاتمه می دهد. خاتون هویت خود را فاش می کند و سرانجام سهراب با او زندگی مشترکش را آغاز می کند.

(بیشتر…)

دانلود فیلم خانواده سرکار غضنفر-سرکار غضنفر (بهرام وطن دوست) با پدرش آقابالاخان (نعمت الله گرجی) و برادرش عباس (مرتضی عقیلی) در خانه ی دامادشان اکبر (بهمن مفید) زندگی می کنند. هر شب بین عباس و اکبر بر سر فرستادن اشرف، خواهر عباس و همسر اکبر، به زیارت مرافعه می شود و مستأجر آنها میرزا (احمد هاشمی) از سرکار غضنفر استمداد می طلبد. سرکار غضنفر که موفق شده نظم و آرامش را به محله حاکم کند از دست برادر و دامادش ناخرسند است. با فرستادن اشرف به سفر و آمدن زری (مرجان)، دختر عموی عباس و نامزد سرکار غضنفر، وضع خانه و محله متشنج تر می شود. سرکار غضنفر چند روزی اکبر را در بازداشت نگه می دارد و اکبر پس از آزادی شاگردش علی فیش (مهدی فخیم زاده) را می گمارد تا با چاقوی سلاخی عباس یکی از اوباش محل را از پا درآورد و عباس را به عنوان قابل معرفی کند. عباس از دست سرکار غضنفر می گریزد، و پس از مدتی تعقیب و گریز در مرافعه ای با علی فیش او را وادار به اعتراف به قتل می کند و خودش تبرئه می شود. (بیشتر…)

دانلود فیلم شورش-کاظم (ناصر ملک مطیعی)، که سرکارگر یک کارگاه و مورد احترام کارگران است، دو پسر به نام های جعفر (بهرام وطن پرست) و عزیز (مرتضی عقیلی) دارد که، ظاهراً، پسران خونی او نیستند. کاظم بنابر همین شک و شایعه از همسرش جدا شده است، و با زهرا (ارغوان)، دختر یکی از همکارانش (نعمت الله گرجی)، ازدواج می کند؛ اما جعفر و همدستانش، که از عوامل کارفرما هستند،در صددند که کاظم را به عزیز و همسرش بدبین کنند. کاظم به این بهانه که عزیز به همسرش سوءظن دارد او را از خود می راند. کریم (همایون)، که جوان سبک مغزی است و به زهرا علاقه دارد. به تحریک جعفر در صدد قتل کاظم برمی آید؛ اما قبل از آن کاظم، که به همسرش بدگمان شده است، او را به قتل می رساند. در کارگاه شورش برپا می شود، و در هنگامه ی شورش، به رهبری جعفر و کریم، کاظم کشته می شود و دو دست ناشناس جعفر و کریم را از پشت با چاقو از پا درمی آورند. (بیشتر…)