دانلود فیلم ناخدا-ناخدا طاهر (ناصر ملک مطیعی) از مردم بندر در مقابل جور و اجحاف مسلم (احمد معینی) و دار و دسته اش حمایت می کند. همسر فلج ناخدا مخالف کارهای خیرخواهانه ی ناخدا است. ناخدا طاهر برای خریدن چند لنج و واگذاری آنها به مردم بندر به آبادان می رود و یک قاچاقچی سابقه دار به نام مسلم (منوچهر وثوق) را که متهم به قتل است با خود به بندر می آورد. وقتی او تصمیم می گیرد به مسلم کمک کند جابر و افرادش سد راه او می شوند و محل اختفای مسلم را به ژاندارم ها اطلاع می دهند. ناخدا مسلم را در گورستان پنهان می کند و به کمک خواهرزاده ی همسرش دریا (فروزان)، که با مسلم قرار ازدواج گذاشته، به او غذا می رساند. مسلم دستگیر می شود و دریا، به گمان اینکه ناخدا او را لو داده، رنجیده خاطر است. اهالی بندر به ناخدا اعتراض می کنند و حبیب، برادر مسلم، رو در روی ناخدا قرار می گیرد. با تلاش ناخدا طاهر، سرانجام، جابر، که قاتل واقعی است، دستگیر می شود؛ اما دریا حاضر به پذیرفتن حرف های او نیست. ناخدا سراغ حبیب می رود و با چاقوی او زخمی می شود. مسلم و دریا سر می رسند و حقیقت را در می یابند. در حالی که دریا حاضر است نزد ناخدا بماند ناخدا از او می خواهد که همراه مسلم برود. (بیشتر…)

دانلود فیلم کاکا سیاه-رضا (رضا بیک ایمانوردی) و دوست سیاه پوستش در موقع سرقت گیر می افتند و دوست رضا موقع فرار کشته می شود، و همسرش ناهید نیز موقع زایمان فوت می کند. پدر دختر (علی اکبر مهدوی فر) نوه اش را طرد می کند. سال ها بعد نوه او علی، موسوم به کاکاسیاه (علی بابا)، سر راه رضا قرار می گیرد و رضا از او مراقبت می کند. رضا به کمک قاسم (احمد معینی) و پری (جمیله) کارشان نگه داری از کودکان آواره و وادار کردن آنها به دزدی است. علی سیاه موقع زدن جیب پدربزرگش دستگیر می شود و پیرمرد تعهد می کند که از پسرک نگه داری کند؛ اما پرویز (کاظم روشن ضمیر)، از بستگان پدر بزرگ، علی را از پدربزرگ دور می کند تا ثروت او را تصاحب کند. کوشش های رضا و پری برای اثبات این که علی نوه پدربزرگ است بی نتیجه می ماند. وقتی آن دو موفق می شوند پیرمرد را مجاب کنند قاسم، که از معاشرت پری و رضا دل خور است، به کمک پرویز علی را می ربایند. رضا و پری آن ها را به دام می اندازند، و سرانجام پدربزرگ با نوه اش در کنار هم زندگی جدیدی را از سر می گیرند. (بیشتر…)

دانلود فیلم ترکمن-در منطقه ي تركمن صحرا آرتق(ناصر ملك مطيعي) چند بار مادرش را براي خواستگاري دختر قليچ خان مي فرستد؛ اما پدر دختر رضايت نمي دهد. آرتق دختر را از كنار رودخانه مي ربايد و به زيارتگاهي مي برد. قليچ و پسرانش او را مي بخشند. شب هنگام فريد (ايرج قادري) و دوستش (رفيع مددكار) وارد زيارتگاه مي شوند تا لوح مقدس را بربايند. سارقان فريد را جا مي گذارند و اهالي او و آرتق را گرفتار و حبس مي كنند. آن دو مي گريزند و پس از تعقيب و گريز به عباد، سارق اصلي، مي رسند. آن دو در آنجا با فروز (آرام)، دختر عباد، آشنا مي شوند، كه از رفتار پدرش نفرت دارد. آرتق دختر را گروگان و لوح مقدس را بازپس مي گيرد؛ اما فريد كه به مخفي گاه دختر دست يافته لوح را از چنگ آرتق در مي آورد. فريد لوحي بدلي به چند خريدار مي فروشد و لوح اصلي را به آرتق باز مي گرداند: و از نو دختر قليچ را خواستگاري مي كند. قليچ براي تعيين نامزد دخترش مسابقه ي اسب سواري برپا مي كند، و شخص ديگري برنده مي شود. آرتق به شهر مي رود و با فروز ازدواج مي كند. (بیشتر…)

دانلود فیلم دزد سیاهپوش-دو برادر در كودكي طي حادثه اي از يكديگر دور مي افتند و پس از مدت ها وقتي يكديگر را مي يابند كه يكي معروف به «دزد سياهپوش» و ديگري نماينده ي قانون است. دو برادر در برابر احساس پيوند، عشق و قانون قرار مي گيرند. از اين پس حوادث زيادي روي مي دهد كه طي آن ها «دزد سياهپوش» نشان مي دهد كه به زندگي طبيعي و درست باز نخواهد گشت و اين چنين است كه دو برادر برابر هم مي ايستند، اما يك حادثه آن دو را به خود مي آورد و برادر بزرگتر موفق مي شود كه براي هميشه ماجراهاي «دزد سياهپوش» را به بايگاني خاطره ها بسپارد. (بیشتر…)

دانلود فیلم عباسه و جعفر برمکی-بهزاد پارسی (ایلوش) به بغداد می رود و پس از ملاقات با قباد (سیدعلی میری) تصمیم می گیرند. یحیی علوی (حبیب الله بلور) را نجات دهند. یحیی علوی تحت نظر سپاهیان هارون الرشید (رضا رخشانی) قرار دارد و جعفر برمکی (ساعت ساز) واسطه شده است تا آسیبی به یحیی علوی نرسد و یحیی نیز به ایران عزیمت نکند. بهزاد پس از ملاقات با یحیی درخواست می کند که برای نجات ایران به میهن مراجعت کند. زبیده خاتون (ژاله علو)، که از زنان صاحب نفوذ دستگاه هارون الرشید است، با جعفر برمکی مخالف است. عباسه (وجستا)، خواهر هارون الرشید، به دور از چشم برادر با جعفر برمکی ازدواج کرده و از او صاحب فرزند شده است. اردلان (جمشید مهرداد)، از یاران جعفر برمکی، به کمک بهزاد، فرزندان جعفر برمکی را به سوی ایران راهی می کند، اما یاران زبیده خاتون آنها را اسیر می کنند و به عنوان سند خیانت جعفر برمکی و عباسه به دربار هارون الرشید می برند. عباسه اعلام می کند که همسر شرعی جعفر برمکی است، اما هارون الرشید دستور می دهد که گردن عباسه و جعفر برمکی و فرزندانشان را بزنند. سالها بعد مردم سر به شورش برمی دارند و به این ترتیب سرزمین ایران استقلال پیدا می کند. (بیشتر…)