دانلود فیلم قربون زن ایرونی-احمد بامروت (منصور سپهرنیا)، کارمندی است پشت هم انداز، اما رئیس شرکت، آقای شاهین، گمان می کند که او از معاونش (غلامرضا سرکوب) و سایر کارمندان به امور شرکت توجه بیشتری دارد. رئیس پس از سکته ی ناقص در بستر بیماری می افتد و از وکیلش (داریوش اسدزاده) می خواهد که به عنوان جانشین سرپرستی شرکت را به احمد واگذار کند. معاون به اعتراض از کارش استعفاء می دهد، و احمد راننده اش حسین سگ دست ( مرتضی عقیلی) را به جای او می گمارد. آن دو برای شرکت در کنفرانسی عازم لندن می شوند. از یک سو سکینه (پوری بنایی)، همسر احمد، مخالف مسافرت شوهرش به اروپا است و از طرف دیگر معاون مستعفی به کمک دوستانش: تیمور (نرسی کرکیا) و چنگیز (محسن آراسته) می کوشند در کار احمد سنگ اندازی کنند تا اعتبار او را نزد شاهین مخدوش کنند. احمد در لندن به دختری به نام ماریا (کارول وایدر) دل می بندد، و بیشتر وقتش را با او می گذراند. تیمور از موقعیت استفاده می کند و از آن دو عکس می گیرد. با فرستادن عکس ها برای رئیس شرکت حقوق و مزایای احمد قطع می شود. حسین و سکینه او را سرزنش می کنند، و احمد پس از به دام انداختن تیمور و همدستانش موفق می شود به کارهای شرکت در انگلیس رونق بدهد و پاداش بگیرد. (بیشتر…)

دانلود فیلم میخک سفید-ستاره (فروزان) آوازه خوان یک گروه شادمانی است. محمود (عبدالله بوتیمار)، که خاطرخواه ستاره شده، خانه ای مجلل برای او و دوستانش فراهم می کند، و آنها را به اجرای برنامه در کاباره ای بزرگ دعوت می کند. جوان دانشجویی به نام مسعود (تقی مختار)، به رغم مخالفت والدینش، به ستاره اظهار علاقه می کند. ستاره که به بیماری سرطان مبتلا است به درخواست مسعود از حضور در کاباره خودداری می کند، تا این که پدر مسعود با ستاره تماس می گیرد و از او می خواهد که برای آینده ی مسعود و نامزدش ارتباطش را با او قطع کند، و ستاره می پذیرد. حال ستاره وخیم می شود و دوستانش برای تهیه ی خرج مداوای او تلاش می کنند. مسعود در روز عروسی اش از ملاقات پدرش با ستاره مطلع می شود و برای عذرخواهی نزد او می رود. ستاره در آغوش مسعود جان می دهد.

دانلود فیلم میخک سفید

دانلود فیلم اعجوبه ها-سه مرد اجیر می شوند تا شکوه دیوان (محسن مهدوی)، ثروتمند معروف، را به قتل برسانند. او اداره ی امور کارخانه اش را به مباشرش (هایک هوسپیان) و خانه اش را به دخترش مریم (سهیلا) و برادرزاده اش ساسان (ابراهیم نادری) می سپارد و همراه نامزدش به باغ ییلاقی اش می رود. آن دو در بین راه گرفتار می شوند و اتومبیلشان به قعر دره پرت می شود. زن می میرد و شکوه دیوان به دست سه جوان مطرب دوره گرد: منصور‌ (منصور سپهرنیا)، نادر (گرشا رئوفی) و امیر (محمد متوسلانی) نجات می یابد. آنها به خواست شکوه دیوان او را به خانه ی محقرشان می برند تا عاملان توطئه علیه جان شکوه دیوان را شناسائی کنند. آن سه در هیأت خبرنگار با مریم تماس می گیرند و او را با پدرش روبرو می کنند. چندی بعد مریم و ساسان به دست سه مرد اجیر شده و دختری (سیمین علی زاده) که همراه آنها است گرفتار می شوند. دختر، که دوست ساسان است، سه مرد را بیهوش می کند و مریم را با اتومبیلی که ترمزش دست کاری شده به سوی شهر روان می کند. منصور و نادر و امیر او را نجات می دهند و پس از کشمکش با توطئه گران ساسان و مباشر را تحویل ژاندارم ها می دهند. (بیشتر…)

دانلود فیلم با شرفها-پیمان (پیمان) و دوستش تقی (منصور سپهرنیا) در کافه ی پدرش کاظم خان (آرمان) کار می کنند. پیمان به دختر جوانی به نام فریبا (فریبا خاتمی) علاقمند می شود که با مادرش (لرتا) زندگی می کند. پیمان با فریبا قرار ازدواج می گذارد و برای مطلع کردن مادرش به اصفهان می رود که پس از ترک پدرش در آنجا زندگی می کند. پیمان بر اثر سانحه ی اتومبیل حافظه ی خود را از دست می دهد و از فریبا دور می ماند. فریبا، که از پیمان باردار است، برای حفظ آبروی خود تن به ازدواج ظاهری با عرفان (جمشید مشایخی) می دهد که پیش از این او را دوست داشته و قصدش کمک به دختر است. فریبا فرزندش (پیمان گل دوست) را به دنیا می آورد و در خانه ی عرفان او را بزرگ می کند، تا این که پیمان بر اثر حادثه ی دیگری حافظه ی خود را بازمی یابد و به جستجوی زن و فرزندش پژمان می پردازد. فریبا به تصور این که پیمان به قول و قرارش وفا نکرده او را طرد می کند؛ اما با مداخله ی عرفان از آنچه بر پیمان گذشته مطلع می شود. عرفان در روز تولد پژمان فریبا را طلاق می دهد تا در کنار شوهر و فرزندش زندگی جدیدی را آغاز کنند. (بیشتر…)

دانلود فیلم شیادان-سه جوان که کارشان قفل و کلیدسازی است تصمیم می گیرند با خرید و فروش زمین پولی به دست آورند. آن ها از حرفه ی خود استفاده می کنند و گاوصندوق خانه ای را در غیاب ساکنین خانه باز کرده و پس از فروختن جواهرات صاحبخانه و به دست آوردن پول، قطعه زمینی را می خرند هدف جوان ها این است که با استفاده از فروش زمین جواهرات را بار دیگر خریده و به صابخانه برگردانند، اما زمین خارج از محدوده قرار می گیرد و کسی حاضر به خریدن آن نمی شود. پس از یک سلسله عملیات آن ها هدف نهایی شان را بازگرداندن جواهرات قرار می دهند و سرانجام نیز موفق می شوند.

(بیشتر…)