دانلود فیلم لج و لجبازی-رحمت (نصرت الله وحدت) راننده است و همسرش عفت (ژاله کریمی) با کار او مخالف است و این مخالفت کارشان را به دعوا می کشاند. داش غلام (رضا ارحام صدر)، برادر عفت، آن دو را آشتی می دهد، و رحمت رانندگی زن جوانی به نام فیروزه (توران مهرزاد) را به عهده می گیرد. صمد (صمد شیرازی) با خبرچینی برای عفت و رحمت آن دو را سرکیسه می کند، به این ترتیب رابطه ی رحمت و عفت از نو به هم می خورد. جمشید (مجید شهباز)، مباشر فیروزه، درصدد تصاحب اموال او است که با هشیاری رحمت نقشه هایش بی نتیجه می مانند. جمشید از داش غلام می خواهد تا رو در روی رحمت قرار بگیرد. عفت از خانه ی شوهرش قهر می کند و فیروزه کلفتش ثریا را به خانه ی او می فرستد تا از بچه های رحمت پرستاری کند. داش غلام از ثریا خواستگاری می کند و فیروزه با رحمت برای رسیدگی به املاکش به شمال کشور می رود و عفت و صمد و بچه ها یز به دنبال آنها می روند. فیروزه عفت را از بدگمانی نسبت به شوهرش درمی آورد، و داش غلام که متوجه اشتباهش شده جمشید را تنبیه می کند و اسناد مالکیت اموال فیروزه را از او بازپس می گیرد و با ثریا ازدواج می کند. رحمت و زن و فرزندانش نیز به خانه ی خودشان بازمی گردند. (بیشتر…)

دانلود فیلم جاده زرين سمرقند-خليفه هارون الرشيد و جعفر برمكي به عنوان بازرگان به خانه جواني پارسي به نام رفيع، كه سرور گدايان است مي روند و متوجه مي شوند كه رفيع و يارانش درصدد برانداختن خليفه از تخت حكومت هستند. پروانه، نامزد رفيع، در زندان خليفه است. شيريني پزي به نام حسن قناد خليفه را نجات مي دهد و ملازم مخصوص خليفه مي شود. رفيع و يارانش دستگير مي شوند و خليفه از رفيع مي خواهد كه قبل از مرگ تقاضايي از او داشته باشد و رفيع از خليفه مي خواهد كه اجازه بدهد همراه نامزدش به ميان قبيله شان بروند و به عقد يكديگر درآيند. خليفه با ضمانت جعفر برمكي با تقاضاي رفيع موافقت مي كند. رفيع و پروانه سه روز پس از مراسم ازدواج، موقعي كه تصميم به بازگشت به دربار خليفه گرفته اند، باخبر مي شوند كه جعفر برمكي و همسرش عباسه اعدام شده اند. خليفه رفيع را مي بخشد و او را همراه حسن قناد به سمرقند مي فرستد. (بیشتر…)

دانلود فیلم داماد فراری-پدری بر بالین بیماری وصیت می کند که پس از مرگ دو فرزند او به این شرط وارث اموالش بشوند که نوه هایش به عقد یکدیگر درآیند و صاحب فرزند شوند. دو برادر می کوشند به کمک رامین فرزندان خود را به ازدواج با یکدیگر راضی کنند: اما مهری، دخترعمو، و مهدی، پسرعمو، هر کدام به تصور اینکه دیگری به قصد تصاحب ثروت، راضی به ازدواج با او شده از این کار خودداری می کند. از یکسو مهدی پای بند زنی آوازه خوان و از سوی دیگر مهری مورد علاقه ی جوانی است که به عنوان کمک آشپز در خانه ی آن ها کار می کند. مهری و مهدی برای آن که خود را از دست پدرانشان خلاص کنند به عقد مصلحتی رضایت می دهند، تا این که هر کدام پس از ماجراهای مضحکی متوجه ی علاقه ی خود به دیگری می شود و با شادمانی زندگی جدیدی را آغاز می کنند. (بیشتر…)

دانلود فیلم مستاجر-حمید که با پدرش اختلاف دارد همراه با همسرش مریم خانه ی پدری را ترک می کند و در آپارتمانی اجاره ای ساکن می شوند که پیرمرد و پیرزنی بدقلق صاحب آن هستند و مستأجرهای بچه دار را نمی پذیرند. مریم که باردار است تلاش می کند که صاحب خانه و همسایه ها از باردار بودن او مطلع نشوند. پیرمرد و پیرزن صاحب خانه درصدد برمی آیند تا مدارکی دال بر آبستن بودن مریم پیدا کنند و به همین منظور او و شوهرش را تحت نظر می گیرند. روزی صاحب خانه یکی از مستأجرها را که سه فرزند دارد با حکم قانون وادار به تخلیه ی آپارتمانش می کند. حمید دوشادوش مستأجر رانده شده شهر را برای پیدا کردن سرپناهی مناسب زیر پا می گذارد. اما نتیجه ای نمی گیرد و سرانجام در برابر تقاضای مادرش که او را به سکونت در خانه ی پدری دعوت می کند تسلیم می شود. (بیشتر…)

دانلود فیلم ستاره ای چشمک زد-رجب و دوستش قربان، که زندگی فقیرانه ای دارند، به نوبت خود را به مردگی می زنند تا دیگری به عنوان خرج کفن و دفن او از مردم پول مطالبه کند. داروغه که به آن دو شک کرده، با یکی از گزمه هایش رجب را که خود را به مردن زده به غسال خانه می برند. دزدهای جواهر عالیجناب قنبرخان به غسال خانه می روند و با دیدن رجب که زنده شده می گریزند. رجب و قربان با جواهرها از غسال خانه خارج می شوند. آن دو در غاری به پیرمرد زاهدی برمی خورند، و زاهد آن دو را از تونل زمان عبور می دهد و به عصر جدید می رساند. در شهر احمد به طمع جواهرهایی که رجب و قربان همراه دارند با آنها دوست می شود. طولی نمی کشد که رجب و قربان بازگشت به زمان گذشته را آرزو می کنند. آن دو وقتی به زمان خود بازمی گردند زاهد پیر از آنها می خواهد که جواهرها را به صاحب اصلی اش بازگردانند. (بیشتر…)